توشه ای "پر از خالی"
چند ساعت پیش خبر مرگ یکی از آشناها رو شنیدم تا چند ثانیه نتونستم چیزی بگم - آخه از بچش دل خوشی ندارم ، از نظر مالی خیلی به ما ضرر زده - اما بعد از یه مکث تقریبا طولانی خلاصه خدا کمک کرد و زبونم چرخید و گفتم:” خدا رحمتش کنه”
ولی راستی تا به حال واقعا به این حرف فکر کردیم ؟
آیا جوری زندگی می کنیم که لایق این کلام باشیم؟
آیا جوری با خلق خدا رفتار کردیم که وقتی بار سفر رو بستیم بگن “خدا رحمتش کنه"؟
گاهی جایگاهی که داریم باعث میشه حق خیلی ها رو نادیده بگیریم و یا برای تثبیت جایگاه اجتماعیمون دل خیلی ها رو بشکنیم و….
حالا سفری به این مهمی و توشه ای “پر از خالی”
خبر مرگ دیگران، یه هشدار به نفس سرکشه که “هان فلانی به گوش، نغمه ی مرگ در این نزدیکی است، بار برگیر که ره طولانیست، دست خالی نتوان کرد گذر ، توشه بردار از این عالم خاک”
خدایا چنان کن سر انجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
( با یک صلوات همه ی سفر کرده ها رو یاد کنیم)