جرعه ای از جام رضوی
قال الرضا علیه السلام:
«مَنْ کَانَ مِنَّا وَ لَمْ یُطِعِ اللهَ فَلَیْسَ مِنَّا»
هر کس خودش را با ما بداند و خدا را اطاعت نکند از ما نیست
سفینة البحار 2/ ص 98
قال الرضا علیه السلام:
«مَنْ کَانَ مِنَّا وَ لَمْ یُطِعِ اللهَ فَلَیْسَ مِنَّا»
هر کس خودش را با ما بداند و خدا را اطاعت نکند از ما نیست
سفینة البحار 2/ ص 98
اگه خوب به اطرافت نگاه کنی می بینی خیلی ها نه “درد دین” دارند نه “درد مردم “بلکه فقط “درد قدرت” دارند….
تکیه زدن بر کرسی مجلس چه ارزشی داره وقتی “خانه ملت” تبدیل به “خانه قدرت ” بشه…!!!
فکر میکنید اشتباه میکنم!؟
خوب، کافیه یه نگاهی به اوضاع شهر بکنی …
در وضعیتی که خیلی از مردم در چه کنم چه کنم زندگی زیر بار مشکلات کمرشون خم شده ، وقتی خیلی ها نمی تونن مایحتاج اولیه زندگیشونو تأمین کنن و قتی یه خونه پنجاه شصت متری آرزوی عروس و دامادیه که به خاطر قیمت نجومیه پیش اجاره ها دو ساله عقد کرده موندن، وقتی پدری از خجالت، زمانی میاد خونه که بچه هاش خواب باشن، وقتی…، وقتی…
چه خرج هایی می کنن که دو تا طرفدار بیشتر از رقیب داشته باشن
یا بعض ها به خاطر رد صلاحیت شدن اینقدر این در و اون در بزنن تا صلاحیتشون تأئید بشه!؟.
مگه هدف خدمت نیست؟
خدمت به اسلام و مسلمین حتما نیاز به کرسی مجلس داره !؟
سر هر کوچه که اسم یه شهید رو میبینم شرمنده میشم، راستی توی سریال شوق پرواز 23 دی ،حسین بابایی از قول پدر شهیدش نقل کرد که آرزوی پدرم شهادت در هواپیما بود اما دوست داشت که هواپیما سالم به زمین بنشیند و اموال بین المال آسیب نبیند.
به والله این انقلاب امانته، مواظب باشیم که در وفای به عهدمان دچار لغزش نشیم مراقب باشیم که شرمنده شهدا نشیم."درد دین"و ” درد مردم” داشته باشیم نه “درد قدرت” توی هر لباسی که باشیم و خدمت کنیم اون کسی که باید ببینه ، می بینه
هشدار: در فضای غبار آلوده شهر، “راه” را گم نکنیم.
آن یک امان، زین یک امین،عباس(ع) و زینب(س)
سردار حق، ناموس دین،عباس(ع) و زینب(س)
آن حیدر کرب و بلا، این حیدر شام
جان امیرالمومنین(ع)،عباس(ع) و زینب(س)
آن دیدگانش بوسه گاه تیر، ای وای
این چوب محمل برجبین،عباس(ع) و زینب(س)
آن سرنگون از روی زین بر دامن عرش
این فاطمه، ویران نشین،عباس(ع) و زینب(س)
آن فاتح کرب و بلا، سردار بی سر
این شام را فتح المبین،عباس(ع) و زینب(س)
شاعر بسیجی ابوالفضل سپهری (دفتر سرخ)
با صلواتی مهمانش کنید
امام حسین( علیه السلام) در واپسین دقیقه های زندگانی خود آنان (دشمنان خود )را از چنین پایانی بیم داد:
“اگر مرا کشتید به جان یکدیگر می افتید و خون هم را می ریزید. اما خدا به این کیفر بر شما بسنده نخواهد کرد. عذابی سخت برای شما آماده خواهد ساخت.”
سپس آنان را از ته دل نفرین کرد.نفرینی که سزاوار آن بودند:
” خدایا باران رحمت خود را از این مردم بازدار! برکتهای زمین را از آنان بگیر! هرگز حاکمان را از ایشان خشنود مکن! هرگز توفیق جماعت را نصیب ایشان مگردان!"*
چه جملات تکان دهنده ای ، تاریخ گواهی می دهد نفرینی را که حسین بن علی ( علیه السلام) در حق کوفیان نمود تحقق یافت.
بار خدایا یاریمان کن که در سپاه امام زمانمان باشیم نه در سپاه دشمنان او
چه بسیار کسانی که در ظهر عاشورا در آن امتحان سخت پایشان لرزید و جزءمردودین دو عالم و مشمول نفرین عزیز زهرا(علیها السلام) شدند.
* خلاصه ی کتاب قیام حسین(علیه السلام) دکتر سید جعفر شهیدی /ص 61